نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

مسکن مهر

آنجاها که متقاضی ندارد را به ماها نمی‌دهند. در یک نقطه از زمین بی کیفیت مسکنی ساخته شده است به اسم مسکن مهر، که قیمت آن با خانه‌ای در لندن برابری می‌کند. آیا متقاضیم؟ توانایی خرید ندارم، ولی متقاضیم.

حال پس این را باید به چه کسی بدهند؟ به کمیته امداد، بهزیستی، چیزی. خانه‌ای آشغال بوده است!

حالا ماها هرکار میکردیم در دسته متقاضیان مدنظر این تولیدکنندگان مسکن قرار نمیگرفتیم. خود من بشخصه کم مانده بود زمینی مشاع در مشاع را بگیرم که با خرید آن عملا پولش را در چاه ریخته بودم. چرا؟ چون آن سندها از اول هم اشکال داشتند و قوه قضائیه قبول نمیکرد. طرف سند شش دانگ میگیرد و جواب نمیگیرد.

به هر طریق ممکن، آشغالهایی برای ندادن به ملت دارند. یک جا مسکن مهر میشود که متقایش نیستیم! و یک جا هم خانه ای که لازم است میراث فرهنگی تسهیلات بدهد تا اماکن باستانی تلقی شود، هنرشان این است که با یک کلمه کلنگی، آن را به عنوان خرابه‌ای بی متقاضی به فروش میگذارند!

یک جا کاربری کشاورزی پیدا میکند و مفهوم خانه باغ در آن اجرا نمیشود. قانون طوری تعریف میشود که دیگر به جاهایی مثل کوچه باغ تعریفی داده نمیشود و استانداردی هم برایشان نیست. در نتیجه، وسط باغ هرجایی ساخته میشود و هر جایی هم قابل تخریب است. این قابلیت تخریب هم چیزی مثل همان قابلیت تخریب مسکن مهر است که متقاضی ندارد!

دنیای بسیار عجیبی است.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی