نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نویسندگی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مستندساز بی نام

کهکشان

برنامه ای امروز از شبکه مستند پخش شد که داغ دلمو تازه کرد. یه برنامه بود به اسم «این کوچه بن بست نیست». نشون میداد طرف برای پر کردن چند دقیقه برنامه که ما فکر میکردیم ماست مال بوده و از دوستانش برای پر کردن برنامه استفاده کرده، بیش از یک سال و حدود بیست ماه، درگیر ضبط برنامه بوده. وقتی هم، اسم یکی از شخصیت ها رو آورد که عوامل تولید شبکه ها در اختیارش بگذارند، پیداش نمیکنند و گیرش نمیاورند، تا اینکه اتفاقی در برنامه پر مخاطب خندوانه، آن شخصیت پیدا می شود! در برنامه خندوانه، آن شخصیت از اتریش دعوت میشود، و بدین ترتیب تکه ای از برنامه این کوچه بن بست نیست، با برنامه خندوانه پر می شود.

این روایت کسی است که برنامه ضبط شده و قبلا سفارش داده شده و پر کرده است و بعدا با زحمت فراوان به نتیجه رسیده است.

نکته این داستان این است که وقتی این بنده خدا درخواست داد برایش جور نشد و پیدا نشد، ولی برای رامبد جوان جور شدو پیدا شدو پرمخاطب ضبط شدو تموم شد. اگر هم مستندساز، این برنامه رامبد رو اتفاقی نمیدید، برای بازپخش اون تیکه از برنامه خندوانه هم نمیتونست ازش استفاده کند. اصلا هم که کلا نباید توقع میداشت که اتفاقی کسی بیاد و بگه این کاراکتر که تو دنبالش میگشتی، حالا ما یک سوال ازش میپرسیم و تو هم بیا و یک سوال بپرس. نه، خدا فقط در این حد کارش را راه انداخت که اتفاقی از طریق تلویزیون، برنامه پخش شده را ببیند!

من از همون برنامه «مسافران» رامبد جوان هم که الآن داره بازپخشش پخش میشه هربار تعجب میکنم. یک برنامه درست کرده ان، که حالا میگم چطوری. اونوقت فقط آخرش را این شبکه نسیم میگذاره که حتما همه ببینن کارگردانش رامبد جوان (!) بوده، و تهیه کننده اش فلانی. و هیچ بازیگر دیگری هم مهم نیست! آن هم، شبکه نسیمی که اصلا فیلم کامل پخش نمیکنه، معمولا، و فقط یک تیکه ای از یک جایی، و بعد هم اونم بدون اسم و نشونی از هیچ کس دیگه ای، میگذارد.

از همون سال اولی که این برنامه پخش شد، من تشابه خاصی بین نویسندگی این اثر با نویسندگی اثری خاموش پیدا کردم که یک زمانی در سال های 89-90 به صورت ناشر مولف از طریق نویسنده ای در جامعه ای دانشگاهی چاپ شده بود. هربار، شک میکنم که نویسنده / نویسندگان آثار رامبد جوان، چطوری به این ایده های بکر خودشان دست پیدا میکنند! اگر توانستین کتاب «استاد» هدی داستانی را پیدا کنید، تا شما هم تشابه اثر را ببینید.

به نظر من، این رامبد جوان و دایره اطراف آن ها، اگر گفته نشود، دزد هستن، لااقل می شود گفت که شبه دزد هستن. خیلی زشت، کارهای دیگران رو می چاپن و به نام خودشان در تیراژ بالا استفاده میکنن.

 

بعدا اضافه کرد: اینجا خصولتی تعریف می شود. اسما شرکت برای یک نفره، که داره به صورت خصوصی کار می کند، خودش. ولی چه جوری داره کار میکنه؟ با امکانات، تجهیزات، زمان، ساختمون، دیتا و تحقیقاتی که دولتی کرده. این دولتی هم عمویش هست در مخابرات.

نمونه اش می شود، مثلا شرکت "افزایش کاربرد پرتو" که خصوصیه. ولی جاش کجاست؟ در سازمان انرژی اتمی ایران. یک چیزی مثل خصولتی.

  • رستم اتابکی پور
  • ۰
  • ۰

امروز تقریبا اتفاقی متوجه شدم که اینترنت قطعه، ولی اینترانت هست. شرایط پیش آمده، تقریبا غیرمنتظره بود. این اینترانت هم مثل این شده که انگار بین ملت لپ تاپ رایگان توزیع می‌کنند. البته، شاید طوری شود که ماها هم به طریقی وسطشان جا شویم.

عده‌ای در چند روز اخیر، شاید به بهانه کنجکاوی و شایدم ستیزه جویی خواستند حد نظارت را بسنجند و حالا یک سری اکتشافاتی هم صورت بگیرد، که این، واقعا ناراحتم کرد. آخر، این چه کاریست؟ نتیجه این کارها، رسوایی باشد خوب است؟

این روزها بیشتر مشغول نویسندگی هستم. یکی از کارهایم که نوشتن طرح اولیه انیمیشن "توآتاها و پادشاه بد" بود، هم دیگر یک ماه شد که برای یک فستیوال ژاپنی ارسال کرده‌ایم.

Tooatas & Bad King

نویسندگی کار سخت و پرهزینه‌ای هست که شاید هم، میزان اهمیتش خیلی مشخص نباشد. مثلا فرض کنید، نویسندگی از یک خاطره نویسی روزانه شروع می‌شود، تا نویسندگی برای داستان‌هایی که قرار است مخاطب خوبی هم داشته باشند. شاید خاطره نویسی روزانه برای مخاطب نوشته شود، که با یک چند بیتی شعر اضافه کردن به انتها و یا ابتدای آن می‌شود غنای کار را افزود. یا اگر خاطرات برهه خاصی از زندگی در فضای خاصی، مثلا فضای دوره سربازی، باشد، ممکن است هم ماجرا زیاد باشد، و هم داستان‌های خاطرات پیوستگی بیشتری داشته باشند. در این صورت، احتمالا نوشته خاطرات، مخاطب خوبی برای خود پیدا می‌کند. ولی در نویسندگی داستان‌های لزوما پرمخاطب کار سخت تر است؛ گاهی برای غنای آن‌ها، نه تنها لازم است شعر به آن‌ها افزوده شود، بلکه لازم است علوم مختلف، خلاقیت، انواع استعاره، کنایه و تشبیه نیز به آن بیافزاییم، تا شاید مورد اقبال جمعی قرار بگیرد.

 

پ.ن: برای نویسندگی خصوصا مستند، از کتاب‌ها و اخیرا رسانه‌های مختلف استفاده می‌کنم. یکی از منابع همیشگی من کتاب مثنوی-معنوی مولاناست. اخیرا هم کانالی ویدئویی پیدا کرده‌ام که در آن برخی اشعار مولانا را به صورت تصویری اجرا می‌کنند. کانال پری هست. تقریبا برای همه سلیقه‌ای اشعار مولانا را تدوین کرده‌اند، که از اینجا می‌توانید آن را ببینید.

  • رستم اتابکی پور