نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

همه آنچه که ما از دریچه دوربین سازمان صدا و سیما میبینیم، آن چیزی نیست که واقعیته. اتفاقا، مهم هم هست که بدانیم در این سازمان در اصل چه اتفاقی می افتد و در اصل چی هست که به ما چه نشان می دهند.

شاید بارها تصور کسانی که نسبت به محصولی تعصب داشته اند را دیده باشین که فرق آنچه که تصور میکرده اند با آنچه که در واقعیت بوده است را بسیار زیاد دیده اند. مثلا کسی از یک سس ویژه بسیار لذت میبرده، فکر هم میکرده که طی فرآیندهای گل و بلبلی این سس تهیه میشده و وقتی کارخانه را میبیند متوجه میشود که تصور دیگری نسبت به تهیه آن داشته است. درباره سازمان صداو سیمای ما هم همین طور است. وقتی رئیس این سازمان را رهبری عوض میکند، کلی مطلب تولید میشود. کلی عکس و ویدئو از کسی به اسم رئیس این سازمان گرفته می شود و این تصور به ما القا میشود که اتفاق مهمی افتاده است.

از دید ما شاید هر بار محوطه سازمان را نشان میدهند. از دید دوربین، آنچه که میبینیم خیابان ولیعصر است که بسیار پردرخت و پر از زیبایی است. اما آنچه که کارمندان این سازمان بزرگ میبینند همان است که ما میبینیم؟

به نظر این طور نمیاد. کافی است یک جستجو "عکس داخل ساختمان سازمان صدا و سیما" بزنید تا سایت foodmedia این سازمان جزو بالاترین رده های گالری این سازمان بیاید. البته که غذا مهم ترین چیزها برای انسانه. تصور ما معمولا از این ساختمان اینه که بخش بندی شده و هر بخشی در یک ساختمان کوچکی نهایتا یک غذایی آن هم جلوی دوربین تهیه میکند. اما در واقعیت و آنچه که کارمندان آن با آن مواجهند مجموعه ساختمان هایی است بی آب و علف که یک رسدوران هایی هم دارد.

عکس داخل ساختمان صدا و سیما

ما شهروندان معمولا نان های خود را از مغازه های ویژه ای به اسم نانوایی میخریم. اما در این سازمان، کارمندان نانشان را به صورت صنعتی و از بوفه ای که نان صنعتی با فرهای بزرگ تولید میکند میخرند. اتفاقا از جمله بخش های دیدنی این سازمان هم همین بخش است. برعکس هم، آنچه که جلوی دوربین نشان میدهند این است که نانشان را مخصوصا در دوره کرونا خودشان تهیه میکرده اند.

حال که اسم نان صنعتی و فر صنعتی را آوردم، شاید تا حدی دستتان آمده باشد که از کجا صحبت میکنم. من از یک مجتمع تجاری حرف میزنم. از جمله الحاقات این مجتمع تجاری مجموعه ساختمان هایی نهایتا به بزرگی چند مدرسه است. کارکنان این سازمان هم برای رفتن از این مدرسه به آن مدرسه از ماشین های شاسی بلندی استفاده میکنند که از دید ما همان وانت های بزرگ هستند.

چند وقت پیش دوربین این سازمان یک جایی در کاشان را نشان داد که گلاب را به روش سنتی میگرفتند. یعنی دیگ بزرگ داشتند و با چند کیسه گونی گیاه دارویی گلاب را به صورت آموزش جلوی دوربین گرفتند. صاحب مغازه گفت معمولا در این جا را وقتی گردشگران می آیند باز میکنیم. کار اصلی ما این جا نیست و این بخش نمایشی کار است.

سازمان صدا و سیما هم همینطوره. بخشی برای نمایش دارد و بخش اصلی آن در واقع در پشت صحنه در کارخانه انجام میشود.

حال سوال این است که آیا این الگو درست است یا خیر؟

این الگو برای پیشرفت چندان مناسب این کشور نیست. چراکه از دید این سازمان بخواهیم نگاه کنیم تمام نانوایی سنگکی های کل کشور باید حذف شوند و جای آن ها را یکی از مجموعه فرهای بزرگ صنعتی آنها بگیرد. کارمندان آنجا هم بقدری از این نان صنعتی های ویژه خوشحال هستند که نتیجه آن را بارها در حذف نانوایی های خود دیده ایم. از دید سازمان صدا و سیما، یک نانوایی سنگکی برای کل کشور و آن هم برای نمایش جلوی دوربین کافی است. روزهای شنبه نان میپزند و همه آن را میبینند. بدین ترتیب الگوی بهینگی کاملا مشهود است.

از دید ما وجود این سازمان بسیار مضر است. چرا که نمایشی واقعی از ایران نیست. اصلا، اشتباه است که وقتی رئیس این سازمان را عوض میکنند انقدر دوربین روی آن شخص بچرخد. یک مجتمع تجاری مثل بقیه مجتمع ها در ایران که حال چند دوربین در دست دارد، چرا باید برای کشور انقدر مهم شده باشد؟

امروز، این سازمان برعکس برای کشور الگو شده است. چیزی به اسم مجتمع را ساخته اند. ما نگاه میکنیم دیگر وجود سینماها در بین سایر مغازه ها در خیابان هایمان چیزی اضافی شده است. در شهرستان ها، ساختمان های قدیمی این سازمان جای خود را با چیزهای دیگر عوض کرده و در عوض همه را در جایی به اسم مجموعه پردیس های تئاتری و غیره تجمیع میکنند و اتفاقا شهرداری تبلیغ این را هم میکند!

ما از نبود هماهنگی و عدم حضور دانشگاه در میان مردم شکوه داشتیم. هنوز این شکوه تمام نشده شاهد مهاجرت مجتمع هایی به اسم سازمان صدا و سیما هستیم که از میان مردم رفته و به جاهایی مثل فضا کوچ میکنند! این جدایی چرا باید تا این حد باشد و هر روز نیز گسترده تر می شود؟

چرا ما باید هر روز شاهد این باشیم که فلان وزیر که امروز انتخاب شد فلان کارمند جلوی دوربین صدا و سیما بوده است؟ در حالی که این سازمان، نمایشی واقعی از جریانات کشور ما نیست. اصلا، در میان مردم نیست که بخشی از جریانات این کشور باشد. قبلا کارکنانش در جایی به اسم شهرک ها زندگی میکرده اند و هر روز نیز شاهد افزایش فاصله آن ها با مردم هستیم. به راحتی شعار میدهند و هربار به هم میرسند میگویند شعار نباید بدهیم.

چرا باید به این سازمان که بیشتر شبیه یک مجتمع تجاری است از بیت المال بودجه تعلق گیرد؟ خودش که تامین کننده مخارجش است، این بودچه صرف چه کارهایی میشود؟ این سازمان در کسری بودجه کشوری چه جایگاهی دارد؟

برای بیشتر روشن شدن قضیه اجازه بدین من مقایسه ای بین تلویزیون ایران و تلویزیون ژاپن داشته باشم. اولین نکته اینه که تقریبا این ها با هم قابل قیاس نیستند. دلیلش هم این است که اداره تلویزیون ژاپن توسط مجموعه ای از شرکت ها صورت میگیره. مثلا tv Tokyo که انقدر مشهور هست تاکیدش بر این است که شرکت هست. در ایران اینطور نیست. ممکن است پروژه ای که انجام میشود، مثل گاندو فعلی حقوق سازمان را بگیرد و اسپانسر به جز آن داشته باشد، اما اداره انجام پروژه ها توسط شرکت ها صورت نمیگیره.

دومین تفاوت مهم اداره ژاپن با ایران در اینه که تامین امنیت این کشور با آمریکاست. این به معنای دخالت مستقیم آمریکا در این کشوره. از نیروهای نظامی گرفته تا تامین امنیت سایت و سازمان هاش.

اول اینکه فرض کنیم سایت telewebion.com سایت تلویزیون ایرانه. از اون طرف سایت NHK World هم سایت تلویزیون ژاپنه. خروجی صفحات آنها اینطوره:

تصویر سایت تلویزیون ژاپن NHK

با دیدن سایت بالا آدم احساس نزدیکی بیشتری به محتوا میکنه. خیلی کم هم نقاشی هستند. تصاویر مربوط به دهه شصت هستند؟ خیر، اینها رو الآن سال 2021 هست از سایت NHK ژاپن گرفتم. به هر حال، آدم دوست داره تو این سایت بمونه. من نگاه کردم صفحه ویژه ای هم برای مدرسه داره.

تصویر سایت تلویزیون ایران

سایت بالا مربوط به تلویزیون ایرانه. تلوبیون که صفحه سیاهش همون اول مخاطب گریزه. طراح این سایت چقدر بی سلیقه بوده، آدم دلش میخواد هر چه سریع تر صفحه رو ببنده و بره.

اما، این همه ماجرا نیست. حالا با همه این تفاوت ها من یک مقایسه با جستجو میزنم: "رستوران تلویزیون ایران" به زبان فارسی و همین جمله به زبان ژاپنی: "日本のテレビレストラン" ( Nihon no terebi )

رستوران تلویزیون ایران

بلافاصله نگاه کنید که ششمین سایت تبلیغ سایت مک دونالده که اتفاقا با دیدن تصویر عکس پنجمی نگاه مکنیم اتفاقی هم نیست. چندان تصاویر ایرانی به نظر نمیرسند!

جستجوی رستوران تلویزیون ژاپن

اگر در شش عکس بالا یک عکس تکرار شده دلیلش تبلیغات ژاپنی هاست.

من سوالم اینه که آیا خروجی گوگل برای جستجوی رستوران تلویزیون ایران در شان اوست؟ آیا دخالت موتور جستجوی گوگل منجر به این خروجی شده؟

من خیلی اینطور فکر نمیکنم. واقعا، ما بسیار آمریکایی تر از ژاپنی ها هستیم. مخصوصا رسانه های ما. هرچند وقت یک بار بازیگران تلویزیون ما یک سفر به وطنشون آمریکا دارن! خودمون هم دیده ایم، فیلم ها و نمایش ها، چیزی نیستند که ایرانی ها رو نشون بدن، حتی پخش زنده شون.

قضیه وقتی جالب تر میشه که به رستوران های آمریکا هم در زمینه تلویزیونشون نگاه میکنیم مثل ما انقدر آمریکایی نیستن که ما هستیم:

رستوران تلویزیون آمریکا

حالا دوربین یا هرچی، یک جایی دنبال درختی پشت پنجره گشته و پیدا کرده.

  • رستم اتابکی پور