نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امام حسین (ع)

بچه که بودم، 5-6 سالم که بود، پدرم دستمو میگرفت و میبردم روضه های امام حسین. خیلی کم مسجد میرفتیم ، و اگر میرفتیم ممکن بود آخر شب باشد. دوست داشت بیشتر ببردم تو جمعیت های فضای باز دسته های عزاداری امام حسین ، سید الشهدا. هر بار هم از یک جایی. یک بار مستقیم تا میدون ، یک بار از کوچه پس کوچه های تو در توی بازار . منم دوست داشتم. میرفتیم میدون ، پر از مردهای در فواصل منظم ایستاده با لباس سیاه بود. همه منظم ، هرکسی یک نقشی داشت. این فاصله ها را بدون اینکه بیماری مثل کرونا ایجاد کرده باشد، داشتند. فاصله هایی که برای یک بچه مثل من خیلی زیاد به نظر می رسید. زنجیر میزدند . از کوچه های بازار که میرفتیم ، مثلا این قابلمه روحی ها رو میدیدی بیرون آویزون کرده اند. بعضی مغازه ها فرفره هاشون را بیرون گذاشته بودند، بعضی ها هم جاروهاشان. بابام دستمو میگرفت و من فقط کافی بود سرمو بالا بگیرم فقط به مغازه کوچک خیابان های باریکی نگاه کنم که امکان ورود ماشین به آن ها نبود.

سال ها بعد از اون هم خودم میان دسته های عزاداری رفته ام. یک بار، سال 89 یک باره بین دسته قرار گرفتم. سنج میزدند و طبل . با نواختن آن حس حماسی و عزا به آدم دست میداد . تجربه خیلی جالبی بود.

گاهی ، بعضی دوستان خارج رفته ام میپرسند کتاب خوبی درباره امام حسین (ع) دارم. یک کتاب دارم که هدیه است. نوشته شیخ محمدتقی شوشتریه به اسم روضه های علامه شیخ شوشتری. این کتاب از این جهت خوبه که در اون سعی شده همه وقایع مرتبط با امام حسین از شیرخوارگی تا شهادت را، تمام روایات ممکن که بیان شده، جمع آوری کند. مثلا همین ماجرای سرنیزه شدن سر امام حسین. اینکه چه بر سر او ، اطرافیان و خاندانش درست در همان لحظه آمد. این سرنیز شدن سر مطهر ایشان ، کلی روایت دارد که محمدتقی شیخ شوشتری آن را در جاهای مختلف کتاب ، و البته در یک جا به صورت دسته بندی مطرح کرده است. مثلا یک جا ، تحت عنوان سجده امام حسین آورده که ایشان در کربلا بسیار سجده میکردند، و طولانی ترین سجده ایشان قبل از سرنیزه شدن سرمبارک بود. ایشان این پیشانی سر را از روی خاک بر نداشت تا سر نیزه رفت. یک جای دیگر دقیقا فصلی دارد به اسم سرگذشت سر مبارک امام حسین علیه السلام.  سعی شده در این بخش انواع روایات گفته شود. درباره تک تک افراد خاص کربلا مثل امام سجاد علیه السلام که یک فصل به او اختصاص دارد، حضرت زینب سلام الله علیها، حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر. هر کدام یک فصل به این ها اختصاص دارد.

در مورد حرمت ماه محرم در این کتاب نوشته شده که قبل از اسلام نیز این ماه جدال، و قتال حرام بود. همگی با خیال راحت دست درگیری برمیداشتند ، ولی در همین کتاب از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمودند: «ماه محرم ماهی بود که کافران در این ماه جنگ کردن را حرام می‌دانستند و منافقان این امت در این ماه خون ما را حلال دانستند و هتک حرمت ما کردند و زنان و فرزندان ما را اسیر کردند و آتش در خیمه های ما زدند و اموال و اسباب ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسول (ص) را درباره ما رعایت ننمودند».

مطلب درباره امام حسین علیه السلام در این کتاب زیاد نوشته شده است، و حدود 216 صفحه است. کتابی درباره امام حسین جامع تر از این کتاب ندیده ام. اسامی مرتبط با جنایت کاران وقایع مختلف در روزهای محرم هم در این کتاب آمده است. که آن ها که در سپاه همراه شمر به مقابله با امام حسین (ع) و یارانش رفته بودند. مثلا نوشته است که عمر سعد جنگ را آغاز کرد. درباره شجاعت امام و اصحاب امام حسین نوشته شده، خطبه امام حسین، و چگونگی برپایی جنگ. مظلومیت امام حسین ، و تشنگی. صفحه 110کتاب روایت کرده که وقتی دست به شمشیر بر  آن همه قشون حمله می کرد مانند گله گوسفندی که گرگ بر آنها حمله کند ، اینطور از جلوش هزیمت می شدند. قرار بود هیچ نشانی از آن حضرت نماند. اسامی سارقین کربلا در این کتاب آمده است. مثلا اینکه اخنس بن مرثد امامه امام را ربود، و یا انگشتر مبارکش را بجدل بن سلیم همراه انگشت مبارکش قطع نمود.

نوشته شده است که نبرد مظلوم کربلا در عالم هستی بی قیاس است. وقتی که آن حضرت بر زمین افتاد، آن اشقیا به حکم عمر سعد، بعضی به نیزه بعضی به سنگ، بعضی به شمشیر بر سرآن حضرت هجوم آوردد و آن حضرت در غش بود. چون به هوش آمد خواست برخیزد و آنها را دفع کند نتوانست شروع کرد به گریستن و فریادش بلند شد:

«وا جداه! وامحمداه! وا اباقاسماه! و ابتاه! واعلیاه! ااقتل عطشانا و جدی محمد المصطفی ااقتل عطشنا و ابی علی المرتضی»؟!

تکلیف فطره سید در بعد از این بخش آمده است: فطره غیرسید را به سید نمی شود داد، ولی فطره سید را به غیرسید و سید هردو می توان داد.

مطلب زیاد هست. شیخ شوشتری، کتاب های مهم زیادی هم نوشته که قبلا یک بار در همین وبلاگ به آنها اشاره کرده ام.

  • رستم اتابکی پور