نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شعر جوانی

شعر جوانی

این روزها باب شده میگن اصلا برای چی دولت و ملت دنبال طرحهای زودبازده هستن؟ حالا نمیدانم این کیست که خودش را نه دولت می داند و نه مردم. ولی حرفش این است. رسانه هم در دستش است و می گوید دولت باید درآمدش از محل مالیات و آن هم ظرف مدت 10-15 سال باشد. از رسانه ما حرف میزند، ولی حرف هایش مثل رادیو فردا و بی بی سی است.

در واقع بخشی از این حرف درست است. زمانی که پای حرف خیر در میان باشد و در طول تاریخ هم داشته‌ایم این حرف درست نیست. موضوع ازدواج حداقل سه و نیم میلیون جوان دهه شصتی است که به عنوان نسل مفقودالاثر شناخته می شوند. حتی برخی از این دهه شصتی ها هم با اینکه ازدواج کرده اند در شرایط مناسبی برای پرداخت خرج و مخارجشان نیستند. ده-پانزده سال دیگر برای اینها دیر است. موضوع این است که امروز نباید تهیدست باشیم. امروز روزی است که به قول حضرت علی عیب توانگر هنر است و کار خوب تهیدست بد دیده میشود.

امروز روزی است که جهشی در تولید باید اتفاق می افتاد. اگر ده-پانزده سال پیش برای امروز برنامه ریزی کرده بودیم که بی برنامه هم نبودیم، امروز باید جواب کارهایمان را میگرفتیم. فرض این است که آن برنامه ریزی صورت گرفته بوده است. کم و کاستش را امروز شاید با تلاش بیشتر در اضطراب و نگرانی باید جبران کنیم. هر چه کاشته ایم را امروز باید درو کنیم و حتی اگر می شود بیشتر بکاریم. نوع تبلیغ محصولاتمان را امروزی تر کنیم و باز هم تولید کنیم تا چرخه اقتصاد بچرخد. سفارش بگیریم و خدماتمان را اگر به روز نیست به روز کنیم. این کارها لازم است انجام شوند و حتی برای امروز دیر است. به این کارها می گویند کار برای افراد بیکار. همه هم وظیفه دارند. بیکاران طرح زودبازده برای خود تعریف کنند تا به آنجا برسند که بگویند مومن برای مومن برکت است و برای کافر حجت. بعدش را خدا دیگر میداند که چه کند.

در این میان من هم که سن و سالی ازم گذشته با وجودی که باید بیشتر مراقب خودم باشم امروز مثل جوان ها مجبورم به تب و تاب بیوفتم. البته که سخت است. حداقلش ورزیدگی یک ورزشکار را لازم بود میداشتم. الآن نگاه میکنی میخواهی با صد و پنجاه کیلو وزن مثل این جوانها باید بالا و پایین بروی. آنها جوان تر هستند اراده میکنند الآن پایین بروند آب تنی کنند، ولی تو به پایشان نمی رسی.

یک روز ماهم جوان بودیم. پیر اگر باشم چه غم عشقم جوان است ای پری. عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست. من که یک امروز مهمان توام فردا چرا. نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم. دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا. شهریاره و یک دنیا ادبیات.

دوز اول واکسن کرونا را زده ام ولی هنوز دوز دوم را نزده ام. دیگر حالا ببینیم چه میشود.

  • رستم اتابکی پور