نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

زمانی، قبل از انقلاب روسیه، سه کشور اول صنعتی در جهان بر تولید تک محصول خاص تمرکز داشتند. مثلا بر تولید نفت تمرکز میکردند که نیاز انرژی را تامین میکرد و همان را هم تبلیغ می‌کردند. کل تکنولوژی و توسعه این کشورها در پی فروش و بازاریابی همین تک محصول انجام میشده است. یک نوجوان و جوان در سایر کشورها در کتابهای کتابخانه های بومی خودشون آنچه که صادرات اینها محسوب میشدند را به عنوان دانش مرجع مطالعه میکردند و از زندگی خود لذت میبردند. در آن کتابها، این تک محصول مهم نبود که از کجا تهیه میشد. کل دنیا بین این سه کشور تقسیم شده بود. در آن کتاب، نقطه ای از دریای آفریقا را نشان میدادند و نفت را به عنوان محصول ویژه استخراجی از آن نقطه متعلق به یک پرچم، مثلا پرچم کشور روسیه معرفی میکردند.

در کتاب دون آرام که رمانی روسی است و جنبه های مختلف خصوصا تاریخی دارد، به این ها اشاره میکند. در این کتاب که جریان انقلاب روسیه را هم پوشش میدهد دو دسته سفید و قرمز را درگیر نشان میدهد. قرمزها کمونیست هستند. جریان درگیری این دو دسته هم زیرزیری بوده است. مثلا قرمز کمونیست که حاکم میشه حواسش به سفید هست. قرمز به سفید میگوید که فکر میکنی من میگذارم جایم را تو بگیری؟! که بعدا من رو بکشی؟!

نتیجه درگیری این چنینی در کشور روسیه مرگ همه زیرزیری میشود.

جریان مشابهی در ایران اتفاق افتاد، با این تفاوت که کسانی که خود را کمونیست و مجاهدین خلق معرفی کردند خیلی زود به عنوان منافقین شناخته شدند. پس از آن هم، در جریان فتنه 88، این اتفاق نیافتاد که قرمزهای کمونیست و مجاهدین خلق جای سفیدها را بگیرند. این نقطه تفوق ایرانی ها تاکنون بوده است. اما، این طور نبوده است که جریان انقلاب ما خصوصا پس از فتنه 88 عقبگرد و یا درگیری نداشته باشد. پس از آن، شاهد شکاف بیشتر طبقاتی بوده ایم. تورم لجام گسیخته که اغلب توسط مسئولین رده بالا و وزرا انکار میشود، روز به روز فشار خود را بر عموم طبقات جامعه بیشتر میکند. مستندسازان روزهای خلوت بیشتری را سپری کردند و مثال آن مرضیه هاشمی و نادر طالب زاده بوده است. اگر از آن ها در طول مستندسازی شان بپرسی میگن که در طول و روند تحقیقات خود چند سال بدون مراجعه کننده بوده اند. از یک طرف لازم است خودت را حفظ کنی، و از یک طرف مستندسازی با درآمد پایین ادامه یابد. روزیکه مرضیه هاشمی برای دیدن خانواده آمریکایی خود به آمریکا میرود، او را FBI در بدو ورود و در فرودگاه دستگیر میکند و پس از آن شبکه ای که این شخص در آن مجری بوده و درآمد ریالی حقوقش بوده فقط و فقط در شبکه خودش (PRESSTV) تبلیغ میکند. تبلیغ اینکه این مجری را آزاد کنید. نهایتش این تبلیغ به چند شبکه دیگر میرسد و بعد هم مسئولین خیلی سطح بالا فوقش حرفی زده باشن که کاری بکنید!

این وسط فکرش را بکنید که مرضیه هاشمی راضی نبوده حلال را با حرام قاطی بخورد و گوشت خوک را حرام میدانسته. در زندان با شرایطی که برایش فراهم کرده اند حالش خوب نیست!

حالا چه کسی کارش را راه می اندازد؟ همین نادر طالب زاده که دیروز، آخرین جمعه ماه رمضان خبر درگذشت شهادت گونه اش را میشنویم. نادر طالب زاده با ارتباطات خود موجبات اطلاع رسانی زندانی شدن بی دلیل مرضیه هاشمی را فراهم میکند و بلافاصله مرضیه هاشمی آزاد میشود!

حال، خود نادر طالب زاده چه میشود؟ چند وقت بعد، زمانیکه میخواسته عراق برود، چمدانش را از میان دهها چمدان برداشته و بعد از مدتی به او پس میدهند. لباس هایش را با مواد شیمیایی سرطان زا آلوده میکنند و این کم کم درگیر اتفاق خاموش حمله تروریستی بیولوژیکی و شاید بشه گفت شیمیایی میشود. فردا تشییع جنازه اش است.

نادر طالب زاده در سن 69 سالگی رفت. اگر این زمان نمیرفت شاید کمی دیرتر میرفت. چرا انقدر زود باید مستندسازان مستقل از صحنه خارج شوند؟

شاید به خاطر جریانی است که در حال تغییر نگرش نسل نو در جامعه است. عکس زیر را ببینید:

صفحه استراتژیک کتاب مطالعات اجتماعی هشتم متوسطه

این عکس گویای خیلی مسائل در کشوره. عکس شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان وسط کابل افغانستان و مسجد اباصوفیه استانبول ترکیه خط خطی شده. این کار شاگرد کلاس هشتم دوره متوسطه است. آیا خود بچه این کار رو کرده و یا ناشی از القای نویسنده کتاب بوده؟

این خط خطی ناشی از القای نویسنده (گان) کتاب بوده. سمت راست عکس حرف از این زده میشه که ایران باید از صادرات تک محصولی نفت خارج بشه. این صفحه از کتاب درگیری جنگی، منطقه ای و صنعتی ایران را در کنار استانبول ترکیه سمت اروپا مقایسه میکند. و طوری این مقایسه را انجام داده که انگار مشکل این شهرک علمی-تحقیقاتی اصفهان بوده که بدبختی بار آورده. در سرتاسر کتاب هم آدم هایی رو به عنوان موفق معرفی کرده که ویژگی مشترکشون این بوده که همه در یک برحه ای از ایران رفته ان، سختی کشیده ان و پس از یک مدرکی که بهشون داده شده برگشته ان و الآن کلی آدم موفقی هستن! چون پست های بلندبالا گرفته ان.

خط خطی دانش آموز جایزه نویسنده کتابه. هیچ نیازی هم مثلا نبوده که یکی مثل من مستندساز باشه که مدتی بدون مراجعه کننده باشم، مدتی بی پولی بکشم، این ور برم و اون ور برم و سختی بکشم. حالا من بی نام و نشانم و اصلا اگر کاری هم بکنم خیلی شاید اثر پروانه ای قوی نداشته باشه، ولی یکی مثل نادر طالب زاده که شناخته شده است، شاید یک زنگ بزنه و براحتی کاری که وزیر خارجه ما انجام نمیداده رو انجام بده. نادر طالب زاده از پایه گذاران شبکه افق صدا و سیما و در لیست سیاه آمریکا و تحریم بوده است.

  • رستم اتابکی پور