نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

زیاد بودن برا عکس گرفتن ولی به هر طریق یه عکس ازشون گرفته ام. من با این ماشین ها که الآن فقط جمعشون میکنم کلی خاطره دارم. کلی باهاشون کنار باغچه بازی کرده ام و کلی هم سرشون با بچه ها تو سر و کله هم زده ایم

کلکسیون ماشین اسباب بازی

همه شون برام عزیزن. نمی تونم بگم کدومشون رو از اون یکی بیشتر دوست دارم. هر کدومشون هم با وجود کوچیکی قابلیت های خودشون رو دارن. مثلا یکی میبینی کامیون حمل گاوه، یکی ویژه حمل باره. بعضیاشون هم فلزی اند. تیکه هاشون از هم جدا میشه و یا توشون چرخ دنده داره. به هر حال من با این ها خیلی بازی کرده ام و همینطوری دوستشون دارم. هنوز هم در حال جمع آوریم. به مرور زمان گذشت نسل ها و تغییر جنس اسباب بازی ها و مدلشون باعث میشه کلکسیونم بیشتر خاص بشه

بعضیاشون رو پدرم خریده ، و مادرم هم در حفظشون کمک کرده. همسر هم تا حالا هرچی تونسته و ماشین داشته به این کلکسیون اضافه کرده. هنوز تو فکر اینم که ویترینشون کنم ولی خرج دکورش زیاد میشه و فعلا دستم خالیه. حالا اون کارت هام که نیازی به ویترین و فضا ندارن. ولی اینا رو هی جابجاشون کنم چون بعضیاشون پلاستیکی ان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی