نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارآفرینی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کار خیر

فروشگاه لباس کودک

نمیدانم دیروز پریروز این برنامه سیما را دیدید که خانواده کارآفرین ها را دعوت میکند؟ البته ، الآن اغلب برنامه های تلویزیونی در همین سطح ها هستند. منظور من آن قسمت برنامه بود که یک خانواده زن، شوهر و پسر بزرگ دعوت بود. پسر اصلا حوصله اش سر رفته بود. برخلاف ماها که ساعت ها وقت میگذاریم تا برنامه بسازیم . پسر این خانواده به نظر میرسید بقدری وقتش برایش ارزش دارد که زبان بدنش نشان میداد ساعت هایی که درآمد میلیاردی داشته است را کنار گذاشته تا به کار خیر پر کردن این برنامه برای ما بپردازد.

مدتی است که برنامه ها پر میکنند در سال 96 دچار ورشکستگی شده اند و به نحوی معجزه آسا از آن نجات یافته اند. نمونه این هم ، همین زن و شوهر بودند. مرد میگفت با دوستان بنک دارش لباس های کودکی را که چاپ میزدند به فروش میرساندند. در حالی که ماها این طرف هی درگیر ورشکستگی بودیم این خانواده بعد از اینکه تا سال 96 به مغازه و چند واحد خانه رسیدند این نگرانی را داشتند که زنان سرپرست خانواده ای را که تا آن زمان جمع کرده بودند در این سال از دست بدهند.

در اینجا مرد خانواده اشک در چشمانش جمع شد و گفت نمیتوانستم از این زن ها بگذرم؛ زنان سرپرستی که چشمشان به حقوق ماهیانه بود. زن هم همین را می گفت : برای همین دو واحد آپارتمانمان را فروختیم تا این ها شغلشان را از دست ندهند.

شما دیگر باقیش را بلد هستید. این ماجرای خیریه و کار خیر هیچ حد و اندازه ای ندارد. به اسم اینکه قصد کمک و حقوق دادن به زن های بیچاره را دارند ، یک دستگاه برش 1000 تایی لباس کودک را می خرند. قسمتی از لباس ها را می دوزند و با کمک خیریه ها و جاهای دیگر این زن ها را که پیدا کرده اند به کار میگیرند. به هر کدام پونصد بخش پارچه بریده مستطیلی را می دهند تا بدوزند. بدین ترتیب با حقوقی مثلا روزی 12 هزار تومان از چند کارگر مفت قدر 1000 لباس دوخت آماده میکنند. کار لباس کودک هم هست و البته بسیار گران ! سال 96 آن مرد نمی توانست آن زن های کارگر را از دست بدهد. ممکن بود آن زنها بروند و برای کس دیگری کار کنند. مرد و زن تصمیم گرفتند حالا یکی دو واحد از آپارتمان خود را بفروشند تا برای منفعت خودشان کار کرده باشند.

بنابراین مهم آن قیچی بود که باید میداشتند. دوخت را به تعداد زیادی از زن ها در کارگاه کوچک خود می دهند و باقی را به صورت خوداشتغالی میدهند به زنانی که مثل برده با حقوق مفت در خیریه ها باید برایشان کار کنند. اسم این کار هم، کار خیر و کارآفرینی است.

  • رستم اتابکی پور