نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات 1400» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

از صبح تا حالا هر کی بهم زنگ میزنه میگه به کی رای میدی؟ رئیس جمهور که خیلی مشخصو راحته. مونده ام تو این شورای شهر که نزدیک هزار تا اسم ردیف کرده ان. اصلا نمیتونی بگی به کی واقعا رای میدی.

از کیه فکر میکردم که شورای شهر نقش خیلی کوچکی داره و شهرداری همه کاره است. حتی شهرداری بالای سر شورای شهره. حالا فهمیده ام نظارت میکنه و میتونه شهرداری رو کنترل کنه. یعنی قشنگ نمک گندزدا. بعد حالا وای به روزی که بگندد نمک. برام مهم شد. گفتم ای بابا ناصرخسرو درست گفت: روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست / واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست

 ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی

 تیری ز قضای بد بگشاد بر او راست

 بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز

 وز ابر مر او را به سوی خاک فرو کاست

بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی

وانگاه پر خویش گشاد از چپ و ازراست

گفتا: عجب است این که زچوبی و زآهن

این تیزی و تندی و پریدن زکجا خاست!؟

 زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید گفتا:

ز که نالیم که از ماست که بر ماست!

یعنی رسما احساس کردم کوتاهی کرده ام. این بار گفتم به همه 14 تا که لازمه رای میدم. نه مثل قدیم تک رای که یک نفر رو که میشناختم.

رفته ام لیست هاشون رو نگاه میکنم خود کسانی که قبلا در شهردار بوده اند حالا اومده ان لیست داده ان. اسم لیست هاشون رو هم چیزهای خوب گذاشته ان. اون فرماندار، اون اجرایی شهردار، اون استاندار، اون فنی شهردار! همه اینها تو لیست بوده! خود شهردار بر خودش میخواد نظارت کنه. خروجی این میشه که یکباره میبینی شهرداری با بیل و چکش بالای سقف خونه ست.

حالا معلوم میشه که خیلی باید دقت کنیم کسانی انتخاب کنیم که بعد بتونن حرف ما رو بزنن و وضع شهر بهتر بشه. چقدر هم سخته. فرمانداری تو اینترنت این ها رو فقط اسمشون رو با نام پدر لیست کرده. من چه میدونم این کسیکه تو همین اینترنت بدون نام پدر تبلیغ کرده دقیقا همون کسی هست که خودش معرفی کرده. هرکسی برای انتخابات ثبت نام میکنه یک عالمه مدارک و سوابق به اینها میده. طوری که بر فرمانداری محرز میشه و صلاحیت رو تایید میکه. حالا این فرمانداری خسیس، نمیکنه نیم جمله کنار اسم این ها که به عنوان تایید شده ردیف کرده توضیح بده که این کیه، چیه؟ یک نیم جمله هم بگه ما راضی هستیم واقعا!

انتخابات مجلس رفته ام تعداد کمتری نماینده داشت. دونه دونه باید جستجو کردیم. یکی انتخاب کرده ام معلوم شد که جانباز جنگه و یک کتاب خاطرات هم نوشته. نگاه کردم یک نفر کمتر شناخته شده دانشگاهی همون اسم و همون نام. حالا من دارم نگاه میکنم از کجا بدونم اونی که من میخوام اون جانبازه است، یا اون دانشگاهی ...؟ تو اینترنت که با نام پدر خودشون رو معرفی نمیکنن. من از کجا بدونم کدوم کدومه؟

من از لیست انتخاباتی همین قدر میدونم که از یک گروه سرود مدرسه. اینم عکسشون:

شباهت گروه سرود مدرسه و لیست انتخاباتی

رفقا زنگ میزنن لیست هاشون رو میدن. قدیم کمتر بود. بیشتر میشناختم. الآن تنوع زیاد شده. حالا سختتر شده. تعداد بیشتر شده. امکانات هم نوین شده، ولی این ها استفاده نمیکنن.

به این کسیکه ثبت نام میکنه بگین بره یک نیم جمله هم برای شفافیت مطلب بگذارد در سامانه و رعایت کنند، کاری ندارد.

آخرش گشتم یکی از همین لیست ها رو یک کم بالا پایین کردم. دو-سه تا از مفت خورهاش رو حذف کردم. ساعت هفت رفتم که رای بدم. معلوم شد که سیستم قطعه (یعنی الکی). ما باید تا همون ساعت هشت که باید وایسیم ایستادیم. خوشبختانه هوا خوب بود و چیزی آواری روی سرمون نبود.

من مطمئنم که این مطالبه همه مردمه که این لیست که فرمانداری میده کنار اسم طرف یک دو خط توضیح باشه. برای مجلس نگاه میکردم تعداد کمتر بود. یکیشون رئیس اتحادیه گلفه! یکی رئیس اتحادیه سوارکاراست! اتحادیه زعفرون فروشان! طلافروشان! قشنگ معلومه کیسه برای خودشون میخوان بدوزن. به این رای نمیدی دیگه. آدم به کسی رای میده که کار کرده باشه. لااقل دیده باشه. نه اونکه تو پر قو بزرگ شده، با چمن و تنیس و تیپ های مختلف تنیس آشنا هست.

حالا اون مجلس بود، تعداد کمتر بود. یک گیگ فقط اینترنت برای این تحقیقات گذاشتم. زمانش به کنار، چشم و چارش هم به کنار.

  • رستم اتابکی پور
  • ۰
  • ۰

این دوره زمونه

نامزدهای انتخابات 1400

همسر پسرم زنگ زده می گوید چی کار کنیم تغییر شغل بدهیم؟ بهش می گویم این دوره زمونه که دین و ایمون مردم ضعیف شده کار و کاسبی هم کساد شده هر کار بکنی وضع چندان بهتر نمی شود. همزمان اخبار دیدم رئیسی برای انتخابات اومد و ثبت نام کرد. زمانی نگذشت که جهانگیری، شریعتمداری و چند نفر وزیر اقتصاد، کار و رفاه و این ها اومدن ثبت نام کنند. اصلا وقتی اخبار ثبت نام رئیس کل بانک مرکزی را نشان می داد داشت نفس نفس می زد! انگار بهش گفته بودند بدو که دارد از دست می رود؟

یعنی برنامه این بود که این رئیسی ثبت نام کند و این ها بدو بدو برای دفاع بیایند به ثبت نام؟ برنامه این بود؟ اگر فلانی آمد این کار را بکنیم؟! نکند برنامه این است که از آن زمان که هشت دقیقه برای دفاع می خواهند بگذارند دو دقیقه را مثلا رئیسی صحبت کند و شش دقیقه طرفداران روحانی به دفاع از آنچه که تاکنون کرده است. بعد هم همگی فقط سیاهی لشگر بوده باشند و بخواهند از لیست به نفع دیگری خارج شوند. این یکی از مسخرگی های انتخابات ماست که نامزدهای انتخاباتی اجازه دارند چنین کاری بکنند.

ارز چهار هزار و دویست تومن را کردند بیست هزار تومن. قیمت مسکن ظرف چند سال چنان پله ای بالا رفت که فقط همین پارسالش که 69% افزایش بود ، کلا دور امیدم و نیازم به خرید مسکن را خط کشیدم. معلوم شد مسکن دورترین نیازی است که من داشته ام و نیازهای اساسی تری هست که دارم.

اون زمان که با رایگان شدن ارز سفر دوستانم تور استانبول رایگان میرفتند من در بدر دنبال چاپ مقاله در ژورنال های خارجی بودم. دریغ از یک ارز دولتی که کسی بهم بدهد. نیاز هم داشتم. نه یک بار و بلکه چند بار چاپ. جالب است که آن دوستانی که تور رایگان ترکیه گیرشان آمده بود توقعشان از من هم بالاتر بود. گویی مشکلات این مملکت ناشی از چاپ مقاله من بوده است و نه سفر رایگانشان به ترکیه! همان را هم حل کردند و جلوی خروج ارز از آن طریق را گرفتند. برای منکه اینطور بود. هیچ وقت ارز 4200 تومانی با اینکه نیاز هم داشتم گیرم نیامد.

آش نخورده که چه عرض کنم، ولی دهان حسابی سوخته.

  • رستم اتابکی پور