نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

درد دل با خدا

چند باری شده که دیده ام گاهی خدا وقتی چیزی بهم داده قبلش چیزی ازم گرفته است. حالا این گرفتنه ممکن است خیلی هم معنای از دست دادن نداشته باشد. ای بسا گرفتنی هم در کار نباشد و آن معنی فرصت شناخت باشد وگرنه که ما نزد خدا فقیر هستیم و چیزی نداریم که از دست بدهیم. چطور ممکن است جمله "چرا متوجه نیستی؟" را به صورت‌های مختلف بیان کرد؟ یک اینکه در ساختار جمله و توسط فردی بیان شود. دیگر اینکه در زبان‌های مختلف ترجمه شود. راه دیگر دیدن خود جمله چرا متوجه نیستی در صحنه است. پس این موهبت می تواند در وجوه مختلف باشد، و هست.

حالا در مورد امام حسین هم روایت مشابهی داریم که زمان رسول خدا وقتی ام سلمه به دنبال امام حسین علیه السلام آمد و او نزد پیامبر رفته بود. پیامبر را گریان دید. پیغمبر را در حالی گریان دید که چیزی را زیر و رو می کرد. پیغمبر خدا به ام سلمه فرمود: این جبرئیل است که به من خبر می دهد، این حسینم شهید خواهد شد و این همان تربتی است که حسینم روی آن شهید می شود. ای ام سلمه این تربت را نزد خود نگاه دار، هر وقت دیدی این تربت به خون مبدل شد، بدان که این حبیب من شهید شده است.

ام سلمه هم خیلی مثل ما بوده، رفتارش. گفت: یا رسول الله! از خدا بخواه که این بلا را از حسین تو دور نماید.

- من از خدا تقاضا کردم، ولی خدا فرمود: در عوض این شهادت یک درجه ای به حسین داده می شود که به احدی از مخلوقین داده نخواهد شد.

این حسین شیعیانی دارد که هرگاه شفاعت کنند شفاعت آنان قبول خواهد شد

و حضرت مهدی موعود از فرزندان این حسین خواهد بود.

یک وقت قرار میگیریم در صحنه ای که ناخودآگاه میگیم آه، اون صحنه شاید اصلا به چیزی هم فکر نمیکنیم ولی خدا که به همه چیز آگاهه یک باره میبینیم که میخواسته امکانی برای ما فراهم کند که آن را به فقط خواص میتوانسته داده باشد. در معنی بسم الله الرحمن الرحیم، یک وقت دیدیم الرحیم خداوند قسمت ما شد، ولی همان وقت درست زمانی است که داریم آه میکشیم. آن موقع آیا ممکن است با خودمان درگیر شویم که چرا من؟ و یا چرا اینطوری؟!

میگویند امشب شب عرفه است و دعا کنیم برآورده میشود. حضرت سیدالشهدا دعای عرفه ای دارد که در آن بر روی گردن مبارکی کار میکند که میداند قرار است روزی تیغ دشمن خائن را لمس کند. دعای حساب شده ایشان از این جهت آن قدری اهمیت ندارد که دانشمندان تاکید میکنند اهمیت آن در این بخش است:

حضرت سیدالشهدا به درگاه خدا در عرفات عرض کرد:

«خداوندا، یک حاجت به تو دارم. اگر آن را برآوری و باقی مطالبم را رد نمایی ضرری برایم نخواهد شد، و اگر آن رد شد حاجات دیگر برای من فایده ندارد، آن یک حاجت که از تو دارم،

"فکاک رقبتی من النار": بار خدایا، از تو درخواست می کنم که مرا از آتش بِرَهانی

این هم از عجایب روزگار است که آدم بتواند از آتش جهنم رها شود. تجربه روزگار نشانم داده است که ممکن است هنگام برآورده شدن دعاها بگوییم چرا اینطوری و حتی آن هنگام زمانی باشد که ما تعیین نکرده باشیم، ولی خداوند رحمان و رحیم شمارش دعاهای ما را برای برآورده کردن دارد. این سوال عجیب برای من باقی خواهد ماند که آیا ممکن است دعا کنم از آتش جهنم رهایی یابم و این اتفاق بیوفتد؟

خیلی چیزها را راحت بدست آوردم، ولی برای رهایی از آتش از خودم تردید دارم. حق الله، و حق خودم را شاید بتوانم کاری بکنم. آیا حق الناس برایم آتش جهنم میسازد؟ آیا با چند صلوات و چند توبه امکان رهایی از آتش هست؟ آن موقع شاید بگویم که جهنم قسمتی از طبیعت است. خیلی از موارد دیده ایم که به ناحق احترام از ما میخواهند. برایمان حد و حدود تعیین میکنند که نگاه میکنیم از همه همان طلب را دارند. منکه ترجیح میدهم همان چند صلوات و هرچند وقت یکبار فروکش کردن عصبانیت نسبت به این آدم‌ها را داشته باشم و اگر گریزی از رد شدن در آتش جهنم نیست بگذریم دیگر.

___________________

بخش ها مستند این مطلب از کتاب «بر تو خواهم گریست» شامل موضوعات شیخ محمد تقی شیخ شوشتری درباره عاشورا هستند، انتشارات نور معرفت و چاپ اول. علامه شیخ شوشتری در سال 1320 قمری در نجف اشرف به دنیا آمدند که کتابهای علمی بسیار مفیدی از جمله بهج الصباغه نوشته اند که بیشتر مورد توجه متخصصان است.

  • رستم اتابکی پور
  • ۰
  • ۰

مسکن مهر

آنجاها که متقاضی ندارد را به ماها نمی‌دهند. در یک نقطه از زمین بی کیفیت مسکنی ساخته شده است به اسم مسکن مهر، که قیمت آن با خانه‌ای در لندن برابری می‌کند. آیا متقاضیم؟ توانایی خرید ندارم، ولی متقاضیم.

حال پس این را باید به چه کسی بدهند؟ به کمیته امداد، بهزیستی، چیزی. خانه‌ای آشغال بوده است!

حالا ماها هرکار میکردیم در دسته متقاضیان مدنظر این تولیدکنندگان مسکن قرار نمیگرفتیم. خود من بشخصه کم مانده بود زمینی مشاع در مشاع را بگیرم که با خرید آن عملا پولش را در چاه ریخته بودم. چرا؟ چون آن سندها از اول هم اشکال داشتند و قوه قضائیه قبول نمیکرد. طرف سند شش دانگ میگیرد و جواب نمیگیرد.

به هر طریق ممکن، آشغالهایی برای ندادن به ملت دارند. یک جا مسکن مهر میشود که متقایش نیستیم! و یک جا هم خانه ای که لازم است میراث فرهنگی تسهیلات بدهد تا اماکن باستانی تلقی شود، هنرشان این است که با یک کلمه کلنگی، آن را به عنوان خرابه‌ای بی متقاضی به فروش میگذارند!

یک جا کاربری کشاورزی پیدا میکند و مفهوم خانه باغ در آن اجرا نمیشود. قانون طوری تعریف میشود که دیگر به جاهایی مثل کوچه باغ تعریفی داده نمیشود و استانداردی هم برایشان نیست. در نتیجه، وسط باغ هرجایی ساخته میشود و هر جایی هم قابل تخریب است. این قابلیت تخریب هم چیزی مثل همان قابلیت تخریب مسکن مهر است که متقاضی ندارد!

دنیای بسیار عجیبی است.

  • رستم اتابکی پور
  • ۰
  • ۰

یکسره من مطالب این سایت خانوم دکتر برام جالب درمیاد. خوشحالم که بازنشرشون میکنم:

امروز رفته ام، بعد از اینکه گفته ان سامانه همدم رونمایی شده. اول که میبینم مثل خشت اول اپلیکیشنه و نه سایت. همون موقع حدس میزنم شانسم برای ازدواج کم شد. بعد هم حدسم درست از آب درمیاد. چون خشت اول رو گوشی گالاکسی سامسونگم نشناخت، همدم رو هم همینطور! اون از خشت اول اینم از این همدم. اسمش اینه که میتونیم ثبت نام کنیم. ولی تا میایم بعد از 60-70 مگ دانلود نصبش رو اجرا کنیم گوشی نمیشناسه. اصلا چرا مثل بقیه از طریق سایت ثبت نام نمیکنند؟!
واقعا که، این سامانه ها رو گذاشته ان برای شوهرهای دست اول که خودشون بکنن دست دوماشون رو اگر زمان اجازه داد و اگر تورم رو دیگه بیشتر از دو رقمی نکردن، بلکه رضایت بدن برای ماها بذارن
یا حالت دیگه اش اینه که بریم غیرقانونی هم رو پیدا کنیم، یک چیزی میشه دیگه.

داغ دلم تازه میشه. یادم میاد، نمیدونم سایت هم میهن هنوز هست یا نه، ولی اون زمان خیلی اذیت کن شده بود. تازه، اون موقع دنبال شوهر هم نمیگشتم. بعدا با چند نفر دیگه رفتیم تو سایت رقیبش. هرکسی رو به نوعی اذیت کرده بود. به نوعی کاربرانش رو قاطر و الاغ فرض کرده بود.

بعد از اون رفتم نی نی سایت. اونجا پست گذاشتم که دنبال شوهر میگردم. بلافاصله کلی کاربر جوابم دادن که اونم پستم رو حذف کرد. با تجربه ای که در سایت هم میهن داشتم میدونستم که این سایت هم سایت نمیشه.

یک سایت دیگه بود به اسم پیوند. رفتم توش و حسابی هر چی گزینه داشت پر کردم. آخ بگم دوباره به احراز هویت از گوشی برسه و دیگه نتونم کاریش کنم؟ بلافاصله فتا مسدودش کرد. یک چند نفری ابراز علاقه کرده بودن که اونا رو هم نمیشناختم. بهشون چی میگفتم؟

یاد دخترهای بدجنس هم اتاقیم تو خوابگاه افتادم. خودشون میگفتن خانوم دکتر، تا حالا کسی مثل ماها دیده بودی؟ نه، جدا تا اون موقع. یک مقدار خلاف و یک مقدار سیگاری و یک مقدار بگی نگی ارتباطات خاص داشتن. از اونا بودن که باید با خودم میگفتم سر نخ این شوهر نکردنام رو باید از ارتباطات شکل گرفته اونا پیدا کنم. نه از این جهت که رفته بودن دوست پسرهاشون رو انتخاب کرده بودن و مثل آقاشون باهاشون برخورد میکردن، نه. از این جهت که عجیب ارتباطات خاص داشتن. تو عمرم کلی آدم گفته بودن که قیافه مثل من رو پیدا کرده بودن، ولی اینا که گفتن باورم نمیشد که عین خودم یکی برام پیدا کرده بودن و عکسش رو هم آورده بودن. میگفتن خانوم دکتر میخوای دوست شدنت رو باهاش جور کنیم؟

راست میگفتن. این کار رو میکردن. بالاخره هرچی بود هم اتاقیشون بودم که باهاشون چند شبی نمک گیر شده بودیم. اما این نوع و این گونه، وجود بشری و این ارتباط با رده بالای دانشگاهی مشکوک بود.

فساد از دانشگاه.

نه از سمت دانشجوها، و بلکه از سمت خود اساتید دانشگاه و خود کارمندانشه. اونجا دختره میگفت میریم دور دور با کارمند دانشگاه. کارمند دانشگاه یادشون میداد که به هر عضوی در این مملکت حق فحش دادن دارند به جز رهبری.

من براشون مهره ای ناچیز بودم که با یک تیپا میتونستن مشکلشون رو باهاش حل کنن. مخصوصا وقتی که میدیدن اه، چه بامزه، شوهر هم که نکرده.

راست میگفتن. شوهر هم که نکرده بودم. من چقدر با اونا فرق داشتم؟

دختره 4 سال ازم کوچکتر بود. بقدری مطمئن بود که دوست پسرهاش رو به خاطر قد و زیباییش داره که یک ذره جای پاهاش قرمز شده بود از نگرانی یکسره دنبال کرم مرم بود.

فقط اگر اندکی میدیدن که من قدرت پول درآوردن دارم کمی با خودشون میگفتن شاید هم حرفاش رو راست بزنه و شایدم درست بگه.

بعد از اون، زن داییم بود. زن داییم میگفت آدمی که اونطور مثل شوهر من دنبال زنش نباشه، شوهر نمیشه، دروغ میگه، هرکسی با هر رابطه ای به تو هر حرفی زد، هرچی گفته به جز قصد ازدواج داشته.

راست میگفت. فکرش رو که میکنم عمه ام خیلی دوست داشت یک کتک درست حسابی بخورم. عموم هم موافق بود. بابام یک در کمد سالم تو خونه نذاشته، اون این مطالب رو که تایپ میکنم در لحظه نخونه؟

چند نفر شدن که میخواستن سر به تنم نباشه؟ چند نفر.

آدمای بالغی که اختیار اعمالشون رو داشتن.

جریان شوهر نکردن ماها پیچیده تر از جریان دوره گوتیک غربی هاست. جریان یک جورایی از دانشگاه و از خود همین کسایی هدایت میشه که سامانه ها و سایت هاشون رو هی رونمایی میکنن. سایت همسانگزینی همدم. سایت همسان گزینی دانشگاه فردوسی، سایت همسان گزینی نهاد رهبری، اینا همه اش کشکن. راست میگن، بیان تو همین بخش نظرات خودشون رو رو کنن. نه اینکه به بهای آبروریزی خودشون بخوان یکسره آبروی من و امثال من رو به عنوان دهه شصتی ببرن و قضیه رو پلیسی کنن.

  • رستم اتابکی پور
  • ۰
  • ۰

شبکه های خوبی بودند. من استفاده میکردم. امروز این سایت العالم رو میخواستم استفاده کنم که دیدم از آمریکا طوری بسته شده که حتی با دامنه .ir هم اینجا ضعیف باز می‌شود، و واقعا دسترسی به آن مشکل شده است.

الآن برایم قضیه جالب تر این است که جستجو که کردم "بسته شدن شبکه های حامی فلسطین"، هنوز هیچ سایتی جزو لیست گوگل و یا پارسیجو (parsijoo.ir، موتور جستجوی بسیار پرهزینه ایرانی) نشده که نشان دهد کسی نسبت به این اتفاق واکنشی نشان داده است! حتی اگر استفاده کنندگان قصد ابراز نارضایتی نداشته باشند، باز خود تولیدکنندگان محتوی بودند که اعتراض کنند.

همین جمله را با کلمه های "خبری" و "غافلگیرانه" هم جستجو کردم نتیجه ای نیامد. اصلا جستجو را عوض کرده و با این عبارت "مسدودی شبکه های خبری همبستگی فلسطین" هم در دو موتور جستجوی گوگل و پارسیجو نتیجه ای نیامد!

حالا این هم جالبه. شبکه ماهواره ای العالم را از وقتی صداوسیما شبکه ها را HD کرده نمی توانیم از طریق دستگاه بگیریم. کلی طول کشید با این بروزرسانی صداسیما، ورودی دستگاهمون خودش را با شبکه PressTV تطبیق دهد و حالا منتظریم ببینیم کی این شبکه را می‌توانیم ببینیم. دیش ماهواره هم نداریم. همون دستگاهی که قبلا 40 شبکه را میگرفت الآن العالم را نمیگیرد.

 

 

  • رستم اتابکی پور
  • ۰
  • ۰

امروز داشتم این مطلب را از وبلاگ خانم دکتری میخواندم، دیدم حیف است آن را باز نشر نکنم. این را همین طوری میگذارم:

این روزها خیلی ها هنوز که هنوزه دوستن دارن من به عنوان خانوم دکتر کامپیوتر بیام براشون توضیح بدم که کسب درآمد از حوزه رمزارزها خوبه یا نه؟ یک دلیل خوبش اینه که من قدیم هم یادمه دوستهایی داشتم که مثلا میخواستن درباره مجموعه جواهرات پلاستیکیشون نظر خصوصی بدم. حالا اون امکان نیست، و جاهای معتبری مثل دانشگاه نداریم که دور هم جمع بشیم.
یک راهنمایی خوب در زمینه رمزارزها اینه که آدم به رضایت قلبی خودش از کار نگاه کنه. یک خانوم با دو تا بچه، با کلی عزت ناشی از شغلی که در آن حلالیت پولش بالاست، حالا میخواد پولی بدست بیاره به اسم مثلا سرمایه گذاری اتریوم، چمیدونم دلار تتر و غیره. رویش هم نیست که به کسی بگه بفهمه! همین خودش یک راهنماست که این پول رضایت بخش هم نیست.
حالا من اومده ام در فضای بازی مثل اینجا سعی میکنم برای شما بیشتر توضیح بدم. من زمانی در یکی از معتبرترین دانشگاههای ایران، فنی و حرفه ای قبول شدم. دانشگاه خوب با بهترین دانشجوهای زمان خودش. اون زمان هم هنوز لو نرفته بود که دولت داره ماها رو از سر خودش باز میکنه و یا اینطوری به انحراف نرفته بود. واقعا بهترین دانشجوها بودن. حالا این ها، امروز اگر هر کدومشون رو نگاه کنی، هیچ کدوم چندان در همان رشته خودشون نمونده ان. هرکسی هر شغلی پدرش داشته، به هر طریق ممکنی رشته اش رو تطبیق داده تا همون رو بهش بدن. حالا اینو میگم مثلا برای مثال میشه فرق بین کسیکه رفته معماری مثلا، حالا شغل پدرش وکالت و یا مثلا دفترداری بوده، این باید ادعا بکنه که چقدر تاریخ خونده که حالا مثل باباش وکیل شده! دیگه، دوره جنبی میخونن و از این قبیل کارها
خود من، مثال دیگری هستم. دکترای کامپیوتر دارم و الآن خیلی ها میگن اینو نگاه کن داره کشاورزی میکنه! امروز یک روز گذراست. در یک دورانی هستیم که هنوز عده ای هستن که نمیدونن مثلا رمزارزها چقدر کلاه برداریه. ما میگیم باید بگذره که معلوم بشه. ولی تجربه من نشون داده که زمان مهمترین چیزیه که در دستان ماست. اگر امروز مثلا میدونستین سمت رمزارزها با تنوع 300 تای فعلیش برین که مثلا قراره که همه اینها بشن یکی (!) آیا باز هم حاضر بودین روی یادگیری این ها سرمایه گذاری کنین؟
دانستن هر علمی هم جذاب نیست. اپراتوری رو آدم به عنوان علم و ثروت در نظر بگیره، روزی بیچاره میشه. چون یک دهه باید روی این بره، باز دوره که دست ماها نیست عوض میکنن که هربار روی بورس بمونن!
من اصلا به خطرپذیری این کار نگاه نمیکنم. این خطر رو که مثلا امسال بیت کوین روی قله 61هزار دلار بود و حالا شده مثلا 36هزار دلار، رو نمیگم. به هرحال، بیت کوین بره جاش اتریوم بیاد یا هر چیز دیگه ای، توفیر چندانی به حال ماها نمیکنه. بخش مهمی از شغل و کسب درآمد احساس رضایتش هست که همین الآن میدونم خیلی ها ندارن. شغلها هم چندان تغییر نکرده، بهترین شغل امروز هم میتونه دنبال کردن شغل پدر باشه و یا همونی که دستتون رو گرفته ان گذاشته ان سر همون کار.

 

  • رستم اتابکی پور