چند باری شده که دیده ام گاهی خدا وقتی چیزی بهم داده قبلش چیزی ازم گرفته است. حالا این گرفتنه ممکن است خیلی هم معنای از دست دادن نداشته باشد. ای بسا گرفتنی هم در کار نباشد و آن معنی فرصت شناخت باشد وگرنه که ما نزد خدا فقیر هستیم و چیزی نداریم که از دست بدهیم. چطور ممکن است جمله "چرا متوجه نیستی؟" را به صورتهای مختلف بیان کرد؟ یک اینکه در ساختار جمله و توسط فردی بیان شود. دیگر اینکه در زبانهای مختلف ترجمه شود. راه دیگر دیدن خود جمله چرا متوجه نیستی در صحنه است. پس این موهبت می تواند در وجوه مختلف باشد، و هست.
حالا در مورد امام حسین هم روایت مشابهی داریم که زمان رسول خدا وقتی ام سلمه به دنبال امام حسین علیه السلام آمد و او نزد پیامبر رفته بود. پیامبر را گریان دید. پیغمبر را در حالی گریان دید که چیزی را زیر و رو می کرد. پیغمبر خدا به ام سلمه فرمود: این جبرئیل است که به من خبر می دهد، این حسینم شهید خواهد شد و این همان تربتی است که حسینم روی آن شهید می شود. ای ام سلمه این تربت را نزد خود نگاه دار، هر وقت دیدی این تربت به خون مبدل شد، بدان که این حبیب من شهید شده است.
ام سلمه هم خیلی مثل ما بوده، رفتارش. گفت: یا رسول الله! از خدا بخواه که این بلا را از حسین تو دور نماید.
- من از خدا تقاضا کردم، ولی خدا فرمود: در عوض این شهادت یک درجه ای به حسین داده می شود که به احدی از مخلوقین داده نخواهد شد.
این حسین شیعیانی دارد که هرگاه شفاعت کنند شفاعت آنان قبول خواهد شد
و حضرت مهدی موعود از فرزندان این حسین خواهد بود.
یک وقت قرار میگیریم در صحنه ای که ناخودآگاه میگیم آه، اون صحنه شاید اصلا به چیزی هم فکر نمیکنیم ولی خدا که به همه چیز آگاهه یک باره میبینیم که میخواسته امکانی برای ما فراهم کند که آن را به فقط خواص میتوانسته داده باشد. در معنی بسم الله الرحمن الرحیم، یک وقت دیدیم الرحیم خداوند قسمت ما شد، ولی همان وقت درست زمانی است که داریم آه میکشیم. آن موقع آیا ممکن است با خودمان درگیر شویم که چرا من؟ و یا چرا اینطوری؟!
میگویند امشب شب عرفه است و دعا کنیم برآورده میشود. حضرت سیدالشهدا دعای عرفه ای دارد که در آن بر روی گردن مبارکی کار میکند که میداند قرار است روزی تیغ دشمن خائن را لمس کند. دعای حساب شده ایشان از این جهت آن قدری اهمیت ندارد که دانشمندان تاکید میکنند اهمیت آن در این بخش است:
حضرت سیدالشهدا به درگاه خدا در عرفات عرض کرد:
«خداوندا، یک حاجت به تو دارم. اگر آن را برآوری و باقی مطالبم را رد نمایی ضرری برایم نخواهد شد، و اگر آن رد شد حاجات دیگر برای من فایده ندارد، آن یک حاجت که از تو دارم،
"فکاک رقبتی من النار": بار خدایا، از تو درخواست می کنم که مرا از آتش بِرَهانی
این هم از عجایب روزگار است که آدم بتواند از آتش جهنم رها شود. تجربه روزگار نشانم داده است که ممکن است هنگام برآورده شدن دعاها بگوییم چرا اینطوری و حتی آن هنگام زمانی باشد که ما تعیین نکرده باشیم، ولی خداوند رحمان و رحیم شمارش دعاهای ما را برای برآورده کردن دارد. این سوال عجیب برای من باقی خواهد ماند که آیا ممکن است دعا کنم از آتش جهنم رهایی یابم و این اتفاق بیوفتد؟
خیلی چیزها را راحت بدست آوردم، ولی برای رهایی از آتش از خودم تردید دارم. حق الله، و حق خودم را شاید بتوانم کاری بکنم. آیا حق الناس برایم آتش جهنم میسازد؟ آیا با چند صلوات و چند توبه امکان رهایی از آتش هست؟ آن موقع شاید بگویم که جهنم قسمتی از طبیعت است. خیلی از موارد دیده ایم که به ناحق احترام از ما میخواهند. برایمان حد و حدود تعیین میکنند که نگاه میکنیم از همه همان طلب را دارند. منکه ترجیح میدهم همان چند صلوات و هرچند وقت یکبار فروکش کردن عصبانیت نسبت به این آدمها را داشته باشم و اگر گریزی از رد شدن در آتش جهنم نیست بگذریم دیگر.
___________________
بخش ها مستند این مطلب از کتاب «بر تو خواهم گریست» شامل موضوعات شیخ محمد تقی شیخ شوشتری درباره عاشورا هستند، انتشارات نور معرفت و چاپ اول. علامه شیخ شوشتری در سال 1320 قمری در نجف اشرف به دنیا آمدند که کتابهای علمی بسیار مفیدی از جمله بهج الصباغه نوشته اند که بیشتر مورد توجه متخصصان است.