نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

متن مستند

به من گفتن متنی که برای یک مستند باید بگذاریم را من بنویسم. اولین بار که بهم گفتند پدر خودم را درآوردم که حتی یک کلمه متن هم غیرمستند نباشه. هر جمله از کتابیو و از مصاحبه ای. بد هم نشد. کم شد ، ولی بد نشد.

الآن که عمری از اون موقع میگذرد میبینم اتفاقا اون کارهایی که توی متن نظریات و دیدگاه خودم، مثل داستانی به متن اضافه شده بیشتر مورد توجه بوده. بیننده هدف اصلی رو راحت تر درک کرده. کارهای اولم شبیه مقاله های دانشگاهی میشد. دوست داشتنی هستند، ولی برای یه قشر خاصی میشن.

مستندی که نتواند همه مردم را جذب کند به چه دردی می خورد؟

خودمو میبینم ، منتظرم یک وقت فراغتی پیدا کنم یه کتابی داستانی بگیرم دستم. یا می روم تو سایت دوست عزیزم داستانانش رو چک می کنم.

داستان های دنباله دار هم ، زمان قدیم تمیزتر بودند. الآن هرجا نگاه میکنم داستان ها دنباله دار ، معمولا دارن به انحراف کشیده میشن. کسایی که جنس خوب رو بخوان، مجبور میشن به همون چند تا قدیمی که قبلا براشون داستان پر میکردند رجوع کنند. این جدیدا مثل داستانان هم دیر به دیر بروز میشن. بعد خانومم میگه: تو که این فیلمو هزار باره دیدی!طبیعت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی