نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

نینجا

روزنوشت های یک مستندساز

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

هنوز که هنوزه کیفیت زمین های کشاورزی اطراف شهرمان به کیفیت زمین هایی که الآن جای آنها برج ساخته ایم نمیرسد.

فرهنگ ایرانی از دیرباز با طبیعت پیونده خورده است. زمانی ، حدود 50-100 سال پیش آقاجان های ما که آن زمان جوانی بودند آنچه که به عنوان هدیه مثلا تحویل سال نو می دادند کارت پستال هایی از باغ هایی بود که در آن یا زندگی میکردند و یا دوست داشتند زندگی کنند. خیابان ونک امروزی جایی بود مثل دریاچه ای کنار انبوه درختان، با ابرهای سفید فراوان و آسمان آبی. جایی که هرلحظه ممکن بود باران ببارد. چیزی مثل حاشیه جنگل های شمال امروزی. کارت پستال آن را هدیه میدادند. ایرانیان قدیم بقدری آنجا را زیبا میدیدند که حتی نمی خواستند اثری از رد دوچرخه روی آن بماند. پای پیاده رفتن در آن مسیر که خاکی هم بود بسیار جذاب تر مینمود. خیابان شمران هم همین طور بود. کوهستانی که در زیر آن انبوه درختان بود. آنجا هم طوری بود که هر لحظه ممکن بود باران ببارد.

در شهر مشهد، کارت پستال خیابان بهار کنونی را میدادند. در شیراز کارت پستال آرامگاه و باغ حافظ. البته، باغ حافظ شهرت جهانی دارد.

از آن طرف، خیابانهایی داشتیم به اسم چرچیل برای سفارت انگلیس و خیابانی برای سفارت فرانسه. چرچیل بخشی از خیابان نوفل لوشاتوی کنونی است. چرچیل کسی بود که نقش موثری در کودتای 28 مرداد 1332 ایران داشت. آن زمان ، تبلیغ آنتی بیوتیک هایی را برای کودکان ما میکردند که بسیار خوب به نظر میرسیدند. افتخارشان هم نزدیکی به خیابان چرچیل بود.

امروز ، اما تبلیغ پرچم ایران را میکنند در حالی که یا الله وسط آن با B بیت کوین جابجا شده است ، و یا کل آن با ویروس کرونا مالیده شده است. همه روزه هم کلی تبلیغ پلیس هفت تیر به دست آمریکایی را می کنند. مک دونالد آمریکایی هم که همیشه دستی در فیلم سازی دارد و هم غذاهای گوشتی با بستنی تبلیغ میکند.

انتظار فرج ما را با انتظار برای رسیدن یک پلیس هفت تیر به دست آمریکایی جابجا میکنند. زمانی که ما کارت پستال های باغ هایمان را به یکدیگر تقدیم میکردیم آرزو داشتیم در چیزی به اسم انتظار فرج به باغی برسیم که در آن خانه ای داریم. باغی مثل باغ های نوفل لوشاتوی کنونی فرانسه. آنچه خود داشتیم زبیگانه تمنا میکردیم. کارت پستال های ونک و شمیران را دست به دست میکردیم ، ولی از مونیخ آلمان آن ها را ارسال میکردیم!

مونیخ، شهری بی آب و علف که شهرداری آن برج ها را بدون درخت دوست داشت تصور کند:

مونیخ آلمان

امروز ، نگاه میکنم دهکده نوفل لوشاتو از بیش از 40 سال پیش تاکنون دست نخورده مانده! زیبا، باران خورده و تاریخی. حتی جایی تاریخی برای حضور امام خمینی در آن حفظ کرده اند. امروز به جای آن آنتی بیوتیک قدیم هم واکسن آسترازنکا می دهند که نام آن ریشه در نام گیاهی دارویی مثل کاسنی دارد! کاسنی گلی آبی با برگهایی سبز نقره فام!

دهکده نوفل لوشتاتو، با فاصله فقط 35 کیلومتر تا پاریس:

دهکده نوفل لوشاتو

آن انتظار فرج دیروز ، امروز جای خود را به انتظار رفع آلودگی هوا و نابودی برج هایی داده است که روی زمین های باغی و کشت و کار ساخته شده اند. البته، همچنان این آرزو را از مونیخ داریم. اغلب سرورهای رایگان ما آنجا هستند و پول را هم از آلمان بدست می آوریم!

تصویر خیابان ولی عصر سال 1339 اینطوری بوده:

خیابان ولی عصر تهران

خیابان ولی عصر تهران یادآور خیابان ملک آباد مشهد که زمانی انبوهی از چنارهای چندین ساله سه طرف آن را محصور کرده بود. در میان آن بهترین درختان توت جای گرفته بود و اگر میشد خانواده ها زیر آنها جمع میشدند. البته، که الآن با آمدن مترو، دیگر اثری از آن درختان نیست و آن باغ نیست!

هتل قصر طلایی مشهد ، زمانی زمین کشاورزی کشت زعفران بود. کسی این را جایی نمی نویسد. صاحب آن زمین در مجموعه باغ های خیابان امام رضای کنونی روزی تصمیم گرفت به جای آن هتل بزند. پس از آن بقدری انسان موفقی روی زمین معرفی شد که هربار به عنوان کارآفرین نمونه شناخته می شود! هتلی 20 طبقه با اتاق هایی لاکچری، رستوران و اتاق هایی قاجاری!

اصناف مشهد هر بار میگویند کی از همه بهتره؟ هتل قصر طلایی!

آموزش عالی و آموزش پرورش ایران هر بار میگوید کی از همه برتره؟ هتل قصر طلایی!

هتل قصر طلایی مشهد یک دانشگاه علمی کاربردی هم دارد!

خیابان بهار کنونی مشهد به دلیل زمین های اجاره ای آستان قدس تا زمانی نه چندان دور همچنان دست نخورده ماند تا به دست شهرداری مشهد رسید. امروز ، ساخت و تاز در آن میتازد. این در حالی است که بهترین زمین های با کیفیت زیر آسفالت با قنات هایی چند صدساله مدفون هستند. قنات های اطراف حرم بسیار بودند. حرم محصور در میان کلی باغ بود. باغ هایی پر از درختان انجیر ، توت ، گیلاس و آلبالو . در میان آن ها درختان گلی مثل ابریشم هندی بود. هنوز هم در خانه هایی که برج نشده میشود این ها را پیدا کرد . زمانی که شهرداری کوچه باغ عنبر را برای تخریب بیشتر دست میگذاشت قدیمی ها دنبال کوزه ها و ظرف های سفالینه آب انبار آنجا بودند که به دست شهرداری های زمان شاه به سرعت روی آن ها را انبوهی خاک ریخته شد تا آسفالت کنند .

این ها همه زمین باغی و کشاورزی بودند!

خیابان امام رضا مشهد قدیم:

خیابان امام رضا

خانه های ویلایی یکی پس از دیگری جای خود را به مجتمع مسکونی و تجاری میدهند! از اسم کالی که در خیابان رازی مشهد و نزدیک بیمارستان است، و زمانی میتوانست پر آب و خروشان باشد به لطف شهرداری باریکه ای از بوستان مانده است!

عکس چهار باغ

زمینی که طبق قانون به مدرسه در تراکم داده میشود، به راحتی تبدیل به خانه ای چند طبقه میشود. کسی هم مسلما پاسخگو نیست! مشهد زمانی به عنوان باغ شهر شناخته میشد!

در حالی که زمین های کشاورزی اطراف مشهد با چاه هایی به عمق 200 متر و خرج پمپ و موتور فراوان، به عنوان زمین کشاورزی شناخته میشود، زمین های خیابان امام رضا و بهار مشهد با عمق 20 متر به آب میرسند!

دنیای وارونه که میگویند این است. آرزوی ایرانی برای رفتن جای چهار درخت او را به زمین هایی کشانده است که برای رساندن کیفیتی در حد این باغات هربار لازم است چیزی حدود 7 کامیون کودرسانی کند. بعد هم میگویند زمین های کشاورزی ایرانی از فقر پتاسیم رنج میبرند!

ما از فقر خیلی چیزها رنج میبریم! باغ اصلی را برج کرده ایم و از آسمان برای زمینی انتظار باران داریم که تا رساندن آن به کیفیت زمین های باغی چند صد ساله تخریب شده کنونی راهی بس دراز دارد.

  • رستم اتابکی پور